ادب ثنای حق ( تحلیل معرفتی از سوره مبارکه حمد )

-دانش پژوه رشته : تاریخ و سیره پیامبر اعظم (ص)

-گروه علمی : تاریخ

-سطح : چهار

-انتشارات : اشراق

-سال انتشار : 1401

-مقدمه :

سوره مبارکه «حمد» يا «فاتحه ‌الکتاب» از سوره­های کوتاه قرآن مجيد است که علی­رغم تعداد کم آيات آن و ايجاز و اختصارش، مشتمل بر عصاره معارف وسيع قرآن کريم است طوری‌که از آن به‌عنوان «ام ‌الکتاب» و همتای قرآن عظيم نام برده شده است. ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾ (حجر/87). در اخبار نبویk و سخنان ائمه اطهارb نيز با نام­ها و اوصافی چون «جامع­ترين حکمت»؛ «لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْکَلَامِ جُمِعَ فِیهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَهْ مَا جُمِعَ فِی سُورَهْ الْحَمْدِ»؛[1] «گنج عرشی»؛ «أَعْطَیْتُکَ وَ لِأُمَّتِکَ کَنْزاً مِنْ کُنُوزِ عَرْشِی فَاتِحَه الْکِتَاب»؛[2] سوره «شفابخش»؛ «هِیَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ، إِلَّا السَّامَ یَعْنِی الْمَوْت»؛[3] «نعمت بزرگ و سنگين»؛ «فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ»؛[4] و «برترين سوره قرآن»؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِk لِجَابِرِ‌بْنِ‌عَبْدِ اللَّهِ: یَا جَابِرُ! أَ لَا أُعَلِّمُکَ أَفْضَلَ سُورَهٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ فِی کِتَابِهِ؟ فَقَالَ جَابِرٌ: بَلَی، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِk عَلِّمْنِیهَا. قَالَ: فَعَلَّمَهُ الْحَمْدُ لِلهِ أُمَّ الْکِتَابِ»؛[5] از آن ياد شده است. قرائت آن، معادل قرائت تمامی کتب آسمانی نازل شده[6] سنگينی آن، بيش­تر از قرآن[7] شمرده شده و مانند آن در ساير کتب آسمانی نازل نگرديده است.[8]

اين سوره به نام­های مختلفی ناميده شده است که هر کدام از آن­ها، بيانگر ابعاد خاصی از عظمت و ويژگی­های عالی آن است که از جمله اين نام­ها «ام‌الکتاب» است. در زبان عربی هر چیزی که جامعیت داشته باشد آن را «اُمّ» گویند. مکّه را «ام‌القری» می­نامند. به مغز انسان در عربی «ام الراس» گویند. «ام الکتاب» بودن سوره حمد به اين معنی می­تواند باشد که عصاره تمام کتب آسمانی از جمله قرآن مجيد در اين سوره منطوی است و از چنان جامعیتی برخوردار است که تمام حقايق کتب آسمانی و آیات قرآن را در بر می­گیرد به طوری که برای فهم آیات دیگر، باید به آن آیات مراجعه کرد. بر اين اساس، اگر قرآن در توصیف خود، خود را با عنوان «مهیمن» بر دیگر کتب آسمانی معرفی نموده و هر کدام از آن کتب، بازتابی از مرتبه­ای از مراتب معرفتی قرآن است، اين امر به نوعی در سوره حمد نيز منعکس و مطرح است و سوره حمد به عنوان عصاره قرآن و «ام­القرآن»، مهيمن بر کتب آسمانی خواهد بود.

يکی ديگر از نام­های سوره حمد، «فاتحه ­الکتاب» است. اين سوره مبارکه به عقيده بسياری از مفسران و پژوهشگران علوم قرآنی، اولين سوره­ای است که به طور کامل بر قلب مطهر رسول اللهk نازل شده است و در تنظيم سوره­های قرآن نيز سرآغاز کتاب الهی است و قرآن به آن آغاز می­گردد و از همين­رو «فاتحه­ الکتاب» يا «فاتحه ­القرآن» نام گرفته است. از سوره مبارکه حمد در روايات فراوانی با نام «فاتحه ‌­الکتاب» ياد شده است.[9] اين سوره نه تنها سرآغاز در کتاب تدوينی است، بلکه مفتاح ظهور کتاب تکوين و آفرينش نيز است، که:

ظهرت الموجودات عن Pبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِO[10] از این منظر که این سوره دو بار نازل گرديده، «سبع المثانی» ناميده شده است و اين حاکی از جایگاه معرفتی این سوره مبارکه است. با توجه به معنای لغوی «مثانی»،[11]ممکن است اين نام ناظر به اين باشد که آيات قرآن نسبت به يکديگر انثناء، انعطاف و گرايش خاصی داشته و هر يک از آيات با ساير آيات تفسير می­شود،[12]و يا اينکه صورت ظاهری آيات که در قالب الفاظ و زبان عربی ظهور يافته است، به باطن و حقيقت آن که در نزد خداوند علی حکيم است، منعطف بوده و بازگشت دارد و اين بازگشت و انعطاف ظاهر به باطن، و باطن به ظاهر در قوس­های پيچ­دار نزول و صعود، حقيقتی تو در تو و لايه­لايه[13] به اين سوره که «ام­ القرآن» و همتای تمام قرآن است، داده است طوری که می­توان آن را با نام «سبع ­المثانی» توصيف نمود.[14]


[1]. برازش، علیرضا؛تفسیر اهل‌بیتb؛ ج۱، ص۱۰. صدوق، ابوجعفر؛ من لایحضره الفقیه؛ ج۱، ص۳۱۰. حرّ عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل‌الشیعه؛ ج۶، ص۳۸. مجلسی، محمدباقر؛ بِحارُالاَنوار؛ ج۶، ص۶۸. ترجمه: «در هیچ کلام و هیچ سوره‌ قرآن به اندازه سوره‌ حمد، انواع خیر و حکمت یکجا جمع نشده است».

[2]. برازش، علیرضا؛ تفسیر اهل‌بیتb؛ ج۱، ص۸. مجلسی، محمدباقر؛ بِحارُالاَنوار؛ ج۱۶، ص۹۳. ترجمه: «به امّتت گنجی از گنج‌های عرشم را عطا کردم که آن فاتحة الکتاب (سوره‌ مبارکه‌ حمد) است».

[3]. مجلسی، محمدباقر؛ بِحارُالاَنوار؛ ج ۸۹، ص۲۳۷. ترجمه: «آن شفای هر دردی است به جز مرگ».

[4]. صدوق، ابوجعفر؛ الامالی؛ ص۱۷۵. ترجمه: «با فاتحة الکتاب، جداگانه بر من منّت نهاد».

[5]. مجلسی، محمدباقر؛ بِحارُالاَنوار؛ ج ۸۹، ص۲۳۷. رسول اللهk به جابربن‌عبدالله فرمود: «ای جابر! آیا می‌خواهی بهترین سوره‌ای را که خداوند در کتابش نازل فرموده، را به تو بیاموزم»؟ جابر عرض کرد: «بله، پدر و مادرم به فدایت! بیاموز». «حضرت، الْحَمْدُ لله یعنی امّ الکتاب را به او آموخت».

[6]. نوری، میرزا حسین؛ مُستَدرَكُ الوَسائل؛ ج4، ص330. «مَنْ قَرَأَ فَاتِحَهْ الْکِتَابِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ بِعَدَدِ کُلِّ آیَهْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ ثَوَابَ تِلَاوَتِهَا؛ هرکس که سوره‌ی حمد را بخواند خداوند ثواب خواندن همه‌ آیاتی را که از آسمان نازل‌شده به او عطا خواهد فرمود».

[7]. بروجردی، سید حسین؛ جامع أحادیث الشیعه؛ ج15، ص89. «عن رسول اللهk لم انه قال: لو ان فاتحة الکتاب وضعت فی کفة المیزان و وضع القرآن فی کفة ارجحت فاتحة الکتاب سبع مرات؛ اگر سوره فاتحه الکتاب را در کفه‌ای از ترازو قرار دهند و در کفه دیگر آن (باقی) قرآن را، وزن سوره فاتحه الکتاب هفت برابر سنگینتر خواهد بود».

[8]. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع‌الأخبار؛ ج۱، ص۴۳. «وَ رَوَى غَيْرُهُ عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ أَنَّهُ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِk فَاتِحَةَ اَلْكِتَابِ فَقَالَ وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِي اَلتَّوْرَاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ وَ لاَ فِي اَلزَّبُورِ وَ لاَ فِي اَلْفُرْقَانِ مِثْلَهَا هِيَ أُمُّ اَلْكِتَابِ وَ أُمُّ اَلْقُرْآنِ وَ هِيَ اَلسَّبْعُ اَلْمَثَانِي وَ هِيَ مَقْسُومَةٌ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ عَبْدِهِ وَ لِعَبْدِهِ مَا سَأَلَ».

[9]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنيم؛ ج1، ص261.

[10]. همدانی، ملاعبدالصمد؛ بحرالمعارف؛ ص374.

[11]. «مثانی» از ريشه «ثَنی» و به معنای عطـف و انعطـاف، برگردانـدن، بازگشتن و پيچيدن است؛ چنانکه عرب به ریسمان بافته شده از پشم یا مو «ثنايه» يا «المثناه» می­گويد از حیث اینکه از دو رشته به هم پیچیده تشکيل شده است. به آن بخشی از رودخانه که در بعضی جاهای مسیرش پیچ می­خورد و دور می­زند و بر می­گردد، «مثانی» گفته می­شود که به جهت این انعطاف، قسمت قبل از پیچ رودخانه و قسمت بعد از پیچ آن ناظر یکدیگرند.

[12]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنيم؛ ج1، ص262.

[13]. قونوی، صدرالدین؛ إعجاز البیان؛ ص۱۲۸. حضرت رسول اکرمk فرموده­اند: «انَّ لِلقُرآنِ ظَهرٌ وَ بَطنٌ إلی سَبعَةِ أبطُنٍ؛ هر باطنی از آن، باطنی دارد، تا هفتاد باطن».

[14]. مطيع، مهدی؛ و علی­عسگری، فائضه؛ مطالعات اسلامی؛ صص133-115.