-نویسنده : دکتر نصرالله آقاجانی
-استاد موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع)
-گروه : علوم اجتماعی
-منتشر شده : تاریخ اسلام
-سال انتشار : 1388
-چکیده :
حسن حنفی از روشنفکران معاصر مصر، سالیانی از عمر خود را به تألیف آثار گوناگونی در حوزه «اسلام و تجدد» و یا به تعبیر او «التجدید و التراث» (بازسازى و میراث) گذرانده و عکس¬العمل¬های متفاوتی را بر انگیخته است. مبانی نظری او برخاسته از مکاتبی چون پدیدارشناسى هوسرل، مارکسیسم و سوسیالیسم بوده و نسبیتگرایی، فایدهگرایی، قداستزدایی، تجربهگرایی، اومانیسم و رویکرد تاریخی تمدنی، رهیافتهایی است که او در تحلیل میراث اسلامی به کار می¬گیرد. او در رویکرد تاریخی و تمدنی خود در بررسی موضوع «میراث اسلامی و تجدد»، برای هر دوره تاریخی و هر تمدنی روحی قائل است؛ به این معنا که اندیشهها در شرایط تاریخی و تمدنی خاصی پدید میآیند و هر فکری، اندیشه¬ای تمدنی و تعبیری از روح عصر خویش است. او معتقد است ذات و اصل دین تنها یک فرض عقلی و امکانی است که جز از خلال تفسیرهای تاریخی مفسران وجودی ندارد. حنفی با تمایز بین اسلام وحیانی و اسلام تمدنی و کنار گذاشتن اسلام وحیانی، در صدد پی¬ریزی مبنایی است تا در مقابل انکار برخی از بنیادی¬ترین اصول میراث اسلامی متهم به انکار وحی نشود؛ لذا به تاریخی بودن میراث روی می آورد. میراث از نظر او تعبیری فکری از پدیدههای هر عصر و تدوینی نظری از ستیزهای فکری آن است؛ میراث امری آسمانی نیست، بلکه تکوینی تاریخی وتطوری اجتماعی دارد. رویکرد تاریخی حنفی با رویکرد مادی¬گرایانه او پیوند خورده و تفسیری مادی از نبوت و معاد را رقم زده است. او تمدن غرب را هم تمدنى تاریخى و مرکزگریز دانسته و در مقابل، تمدن اسلامى و آگاهى آن را ماهوى و مرکزگرا معرفی مىکند که بر مبناى مرکزیت سلطه و قدرت به وجود آمده است.