-نویسنده : گروهی از نویسندگان به امر آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری
-تحقیق : ناصر باقری بیدهندی
-استاد موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع)
-گروه علمی : تاریخ
-ناشر: آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر
-سال انتشار : 1387
-مقدمه :
ساختار
کتاب با دو مقدمه از ناشر و آقاى بیدهندى آغاز و مطالب در شش فصل ارائه شده است.
مباحث، ذکر متن و ترجمه احادیثى است که در آنها پیرامون اسم، وصف، سیرت و راز غیبت بحث شده است، بدون این که راجع به احادیث، توضیح خاصى داده شده باشد.
در پایان، در زمینه ابطال فرقه بهائیت مطالبى ارائه شده است.
در مقام نقل حدیث، به علت اختصار، همه متن نیامده است.
گزارش محتوا
در مقدمات، بعد از ضرورى دانستن معرفت پروردگار عالم و شناخت و معرفت نسبت به حجتهاى او، به چند نکته که از حدیث نبوى «من مات و لم یعرف امام زمانه…» استفاده مىشود، اشاره شده است؛ از جمله این که:
این حدیث بهترین دلیل بر امتداد امامت در طول زمان است.
شناخت امام براى هر فرد مسلمان در هر عصرى لازم است.
وظیفه معرفى حجت خدا، رسالتى نورانى بر عهده پاسداران عقیده و ایمان است.
فصل اول: اختصاص دارد، به ذکر روایاتى از پیامبر(ص) و ائمه(ع) که به تعیین شخص قائم موعود از لحاظ حسب و نسب پرداختهاند. از جمله این روایات مىتوان به احادیث زیر اشاره کرد:
1. غیبت شیخ طوسى به نقل از امام صادق(ع): نهمین از اولاد سید الشهداء(ع) قائم موعود بوده که وصى پیغمبر(ص) است.
2. کمالالدین از امام رضا(ع): خداوند به پیامبر(ص) فرمود: این انوار، اوصیاء تو هستند که به سبب بیان و تبلیغ آنان، دین الهى را ظاهر کرده و به وسیله آخرین آنها، زمین را از لوث دشمنان الهى پاک خواهم کرد.
3. حدیث مفصلى از امام باقر(ع)، به نقل از پیامبر(ص) است که ائمه(ع) در صلب سید الشهداء(ع) را یک به یک بیان فرموده و براى هر یک از آنها، دعاى مخصوصى ذکر کرده است.
دوم، در دو بخش، روایاتى را ذکر کرده است:
1. احادیثى که به صفات قائم موعود و امور مربوط به ایشان، از جمله خفاء، ولادت، غیبت، طول عمر و ظهور وى پرداختهاند؛ از جمله:
– روایتى از جابر بن عبدالله انصارى به نقل از پیامبر(ص) که تصریح مىفرماید، مهدى(عج) هم نام و هم کنیه پیامبر(ص) است که پس از غیبت، ظهور مىفرماید.
– امام باقر(ع): خوشا به حال کسى که درک نماید قائم موعود را در حالى که او را امام بداند…
– حدیثى از پیامبر(ص) که ایشان به غیبت قائم موعود تصریح فرموده و قسم یاد مىکنند که ثابتین بر عقیده خود که واسطه شیاطین متزلزل نمىشوند، بسیار کم بوده و خداوند مؤمنین را خالص و کافران را نابود مىسازد.
2. مدح معتقدین به امامت امام قائم و ذم منکرین آن حضرت.
سوم، اختصاص دارد به ذکر اخبارى که دلالت دارند، به التزام به شخص حجت ابن الحسن(ع) و اعتقاد به غیبت آن حضرت.
در این فصل، پیرامون مفهوم آخرالزمان، احتمالاتى مطرح و هر یک بررسى شده است:
1. اگر اول و آخر به اعتبار وجود ذاتى زمان ملاحظه شود، اول زمان، ابتداء گردش افلاک است و آخرالزمان، قطع گردش آن.
2. اگر به اعتبار امر واقع در زمان ملاحظه گردد، اگر امر نبوت انبیاء و جعل خلیفه در زمین باشد، اول زمان آدم(ع) است و آخر زمان پیغمبر خاتم(ص) و اگر به اعتبار وصایت باشد، اول زمان امامت امیرالمؤمنین(ع) و آخر زمان وصایت حضرت حجت(ع) است.
چهارم، مربوط است به احادیثى که پیرامون وقایع زمان ظهور ولى عصر(عج) مىباشند.
از جمله این احادیث، مىتوان به روایات زیر اشاره کرد:
– امام صادق(ع): پیامبر(ص) با بت پرستها جنگ فرمود؛ ولى حضرت حجت(عج) با کسانى مىجنگد که قرآن را تأویل مىکنند.
– حضرت عسکرى(ع): قائم موعود امر مىفرماید، به خراب کردن منارههاى بلند و قصرهایى که در مساجد است، زیرا تمام این بناها بدعتى است که نه پیغمبر و نه حجتى آن را بنا نکرده است.
پنجم، اختصاص دارد به بعضى از امورى که در روایات، در مورد حضرت مهدى(عج) وارد شده است که عبارتند از:
1. نهى از تعیین وقت و تکذیب تعیین کنندگان آن.
2. نام بردن آن حضرت به این دلیل که سبب آزار و اذیت شیعیان و خود آن حضرت خواهد شد.
3. توقیعاتى که از آن حضرت صادر شده است
4. تنصیص به اسم امام و نسب ایشان.
آخرین فصل، در ذکر احوال اشخاصى است که مدعى مقام نیابت و وکالت از طرف حضرت حجت(عج) شدند. این افراد، پس از این که از طرف امام زمان(عج) توقیعى مبنى بر لعنشان صادر گردید، ادعا کردند که چون ما سرّالهى را فاش کردیم، مستحق لعن شدیم؛ سرّى که این افراد مدعى آن بودن، عبارت بود از، حلول روح پیامبر(ص) و ائمه(ع) در اجسام وکلاء خاص و حلول روح خدا در شخص مدعى بابیت.
از جمله این اشخاص «شلمغانى» مىباشد که توضیح مختصرى پیرامون حالات و اعمال او ارائه شده است.